هشدار به آذربایجان برای سیاست های ضد ایرانی
تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۳۴۳۸۶
به گزارش صدای ایران اندیشکده کوئینسی" در گزارشی، به اختلافات و تنشهای اخیر میان ایران و آذربایجان پرداخته و به طور خاص با ذکر استدلال هایی، به رهبران آذربایجان توصیه کرده که از سیاستهای ضدایرانی خود فاصله بگیرند، زیرا این سیاستها در درازمدت، تبعات به شدت منفی و مخربی را برای این کشور به دنبال خواهند داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اندیشکده کوئینسی در این رابطه مینویسد: «امیدها برای تنش زدایی میان ایران و آذربایجان در قالب تنشهای اخیر میان آنها و پس از گفتگوی تلفنی میان "حسین امیر عبداللهیان" و "جیحون بایراموف" وزرای خارجه ایران و آذربایجان، چندان به نقطه رضایت بخشی نرسیده است. تنها چند روز پس از این تماس تلفنی، الهام علیاف رئیس جمهور آذربایجان در جریان یک نشست بین المللی، ایران را به استفاده از منطقه قره باغ جهت قاچاق موادمخدر به روسیه و اروپا متهم کرد. این ادعای علیاف از آن جهت عجیب است که بدون هرگونه سند و مدرکی ارائه شده است. دراین راستا، وزارت خارجه ایران نیز ضمن ردِ مواضع علیاف از آنها با عنوان "ادعای شگفتانگیز" وی یاد کرد.
رژیم باکو همچنین شماری از روحانیون شیعی را نیز که به آنها برچسب حامیِ ایران بودن را زده، بازداشت کرده است. اقدامی که در نوع خود بر شدت تنشها با تهران افزوده است. در این زمینه به طور خاص دولت آذربایجان اقدام به بازداشت امام جمعه سابق باکو "ایلگار ابراهیم اوغلو" و "سردار بابائف" از مدیران یکی از وب سایتهای مهم مذهبی آذربایجان کرده است. هر دو فردِ مذکور تحصیلات خود را در ایران انجام دادهاند با این حال در حالیکه ابراهیم اوغلو پس از انجام بازجوییهای مفصل و طولانی آزاد شد، بابائف به طور رسمی به خیانت به جمهوری آذربایجان متهم شده است. اتهامی که با توجه به سابقه تاریخی دولت آذربایجان، در نهایت میتواند به حبس و شکنجه طولانی مدت بابائف ختم شود. باکو همچنین سعی دارد از اقدامات ضدایرانی خود به عنوان یک سند معتبر نزد آمریکا و اروپا استفاده کند و خود را به مثابه قهرمان مبارزه با آنچه افراط گرایی از سوی ایران میخواند، معرفی نماید.
این رویههای علیاف به وضوح نشان میدهند که وی حداقل در شرایط کنونی، هیچ تمایلی جهت تنش زدایی با ایران ندارد. موفقیت اخیر نظامی آذربایجان علیه ارمنستان، به وضوح علیاف را در به چالش طلبیدن ایران به عنوان همسایه جنوبیِ مهم این کشور جسور کرده است. علیاف در شرایط کنونی جهت مواجهه با ایران، بر حمایت ادامه دارِ نظامی و دیپلماتیک اسرائیل از خود و دولتش جهت بازدارندگی و مقابله در برابر تهران تاکید دارد.
از منظر الهام علیاف، حمایتهای اسرائیل از آذربایجان بایستی ختم به حمایتهای آمریکا از این کشور نیز شود. این مساله مخصوصا با توجه به اینکه سرنوشت توافق برجام چندان روشن نیست و مسوولان آمریکایی و مخصوصا وزیر خارجه این کشور از گزینههای جایگزین در صورت شکست خوردن روند دیپلماسی با ایران صحبت میکنند، بیش از پیش از اهمیت برخوردار میشود.
در شرایط فعلی که ایران با برخی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نظیر امارات و عربستان به سمت تنشزدایی حرکت میکند، آذربایجان در حال تقویت موضع خود به عنوان کشوری است که در سیاستهای ضدایرانی، فعال است. در واقع، از سال ۲۰۲۰ که تنشها میان آذربایجان و ارمنستان بار دیگر اوج گرفته اند، شماری از اندیشکدههای آمریکایی بر این مساله متمرکز شده اند که بایستی این درگیری را به داخل ایران کشاند و با تحریک جنبشهای جدایی طلب در داخل ایران، این کشور را ضعیف کرد و عمده توجهِ آن را معطوف به فضای داخلیاش کرد. در این چهارچوب هر نتیجهای که حاضل شود، به نفع اسرائیل خواهد بود. در این زمینه، علیاف نیز احساس میکند که مزایای نزدیک شدن آذربایجان به اسرائیل و آمریکا، به هزینههایی که جهت اتخاذ مواضع ضدایرانی باید پرداخت، برتری دارد.
با این همه، این رویکرد علیاف غیرمنطقی و غیرسازنده است. ایران با مانور اخیر نظامی خود در نزدیکی مرزهای آذربایجان به دنبال این نبود که یک پیام تهاجمی را به باکو بفرستد بلکه برعکس تهران سعی داشت تا توجه باکو را به ناخرسندیِ خود نسبت به سیاستهای غیردوستانه اخیر آذربایجان در رابطه با ایران جلب کند. ایران در دهه گذشته، عمده توجهات خود را به به چالش هایش در منطقه خلیج فارس معطوف کرده و همین مساله عملا موجب شد تا در مورد منطقه قفقاز، توجه کمتری را متمرکز کند.
با این حال، ایران همواره نشان داده که کشوری است که خود را با شرایط متغیر، به آسانی سازگار میکند و میتواند خیلی زود با تهدیدات مقابله کند. یکی از پیامدهای ابتدایی تحرکات اخیر علی اف علیه ایران این خواهد بود که وی عملا بایستی با اقدامات گسترده بازدارندهای که تهران در ادامه راه علیه آذربایجان تجهیز خواهد کرد، مواجه شود. امری که به هیچ عنوان به نفع آذربایجان نیست.
در سالهای اخیر، هم الهام علی اف و هم پدرش حیدر، تلاشهای زیادی انجام داده اند تا اکثریت جمعیت شیعه کشور خود را از ایران دور نگه دارند و در این رابطه به طور خاص نوعی شیعیسمِ ملی گرا در آذربایجان را که تحت کنترل دولت باشد، در برابر ایران شکل داده اند. با این حال، آذربایجانِ کنونی با طیف گستردهای از شهروندان خود که از اوج گیری بی عدالتی در آذربایجانِ تحت حاکمیت خاندان علی اف رنج میبرند، رو به رو است. بدون تردید پیروزی اخیر آذربایجان در جنگ با ارمنستان برای دورهای محدود میتواند این نارضایتیها را ساکت کند، اما در دراز مدت، این نارضایتیها فرصت بروز و ظهور پیدا میکنند و زمینه را برای کنشگریهای لازم از سوی ایران فراهم خواهند کرد.
نباید فراموش کرد که اصرارهای آذربایجان بر جنبه "پان ترکیسمِ" نزاع خود با ایران، برای آذربایجان تبعات معکوسی را به بار خواهد آورد. تاکید بر ریشه ترکیِ برخی سلسلههای تاریخی ایران نظیر صفویه و قاجار، آنگونه که برخی ایدئولوگها در باکو میگویند، دلیلی بر جدایی آذریها از ایران نیست بلکه بر عکس آذریهای ایران را قوی میکند و موجب تقویت ارتباطات آنها با دولت مرکزی این کشور و ایجاد ایرانی قدرتمند میشود
باید به یاد داشت که آذربایجان بخشی از خاک ایران بوده که در قرن نوزدهم از این کشور جدا شده است. از این رو، رویههای اخیر دولت آذربایجان علیه سرزمین مادری موجب خواهد شد تا در دراز مدت، روحیه ملی گرایی ایرانی تحریک شود و این مساله بدون تردید تبعات سنگین را برای دولت آذربایجان و شخص الهام علیاف خواهد داشت. از سویی، اقدامات و سیاست هایِ ضدایرانی دولت علیاف موجبِ نزدیکی هر چه بیشتر ایران به ارمنستان شده است. در این راستا شاهد بودیم که ایران، ارمنستان را به جای آذربایجان به عنوان مجرای تجارت شمال به جنوب خود انتخاب کرد. پروژهای که آذربایجان به شدت روی آن حساب کرده بود و سعی داشت جدای از درآمدهای نفتی و گازی خود، از آن نیز جهت رونق هر چه بیشتر این کشور بهره برد.
جدای از همه مسائلی که تاکنون عنوان شد، باید توجه داشت که ایران به اندازه کافی از مولفههای بازدارنده در برابر کشوری نظیر آذربایجان برخوردار است. ایران در شرایط کنونی موشکهایی در اختیار دارد که کلِ قلمرو آذربایجان را پوشش میدهند. ایران پیشتر هم به خوبی نشان داده که از موشکهای نقطه زنِ خود میتواند به بهترین وجه استفاده کند و حتی آن دسته از کشورهایی که در ساختارهای دفاعی و پدافندی خود به قدرتهای غربی وابسته هستند را نیز شکست دهد. از طرفی، ایران نشان داده که هر زمان امنیت و ثبات آن هدف قرار گیرد، در مقابله با دشمنانش تردیدی به خود راه نخواهد داد. این گزاره همان مسالهای است که در دراز مدت میتواند تبعات امنیتی منفی را برای آذربایجان به دنبال داشته باشد».
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: الهام علی اف پان ترکیسم دولت آذربایجان الهام علی اف سیاست ها تنش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۳۴۳۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودکشی پزشکان ایرانی در مرز هشدار؛ مشکل کجاست؟
براساس آخرین بررسیها، آمار خودکشی در میان پزشکان مرد ۴۰ درصد و در پزشکان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعیت عمومی، افزایش یافته که عدد قابل توجه و نگرانکنندهای است. آمار دیگری نشان میدهد که خودکشی پزشکان در چند سال اخیر ۵ برابر شده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، سیدمحمد میرخانی، مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی هشدار میدهد: «سرعت خودکشی در میان پزشکان و رزیدنتها صعودی شده و احتمال دارد که به زودی نرخ خودکشی پزشکان در ایران از سایر کشورها پیشی بگیرد.»
این پزشک همچنین تاکید میکند: «ما در حال حاضر در ابتدای موج گذار از مهاجرتها و خودکشیهای جامعه پزشکی هستیم. این مقدمه شرایط کنونی است و به نظر من ماحصل سالهای سال مدیریت غلط درمانی است که اگر جلوی این روند گرفته نشود، ادامه پیدا میکند. در چنین فضایی اصلاحات جوابگو نیست و نیاز به تحول است.»
از پس دلتنگیهایش بر نیامدمیگویند، دکتر سمیرا آلسعیدی از پس تنهاییهایش برنیامد و مهدی عبدوس، پزشک در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «خانم دکتر سمیرا آلسعیدی فوق تخصص روماتولوژی از میان ما رفت. ایشان روز قبل پلن دارویی خودکشی خود را با رزیدنتها مطرح کرده، آنها موضوع را جدی نگرفته و سر به سر ایشان هم میگذارند، مرحوم به گواهی همکاران، خوش اخلاق، فعال و با وجدان کاری بوده. از ایشان یک فرزند به یادگار مانده است. شاید در لحظات آخر زندگی گفته من زنی هستم که دنیا را روی انگشتان خود میچرخانم، اما از پس دلتنگیهایم بر نمیآیم. پزشکان بیشتر از سایر اقشار جامعه در معرض تنش و استرسهای فراوان کاری هستند.
آنها سرمایه کشور هستند احترامشان را حفظ کنید. تنهایشان نگذارید.» شرایط بهگونهای نگرانکننده شده است که بسیاری از کارشناسان هشدار میدهند که باید تصمیمات جدیتری از سوی مسوولان وزارت بهداشت گرفته شود. زمان مرگ پرستو، محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی درباره موضوع خودکشی در کادر سلامت به «دنیای اقتصاد» گفته بود: «کمیته ویژهای برای رسیدگی به مشکلات نیروهای طرحی راهاندازی شده است تا از حوادثی مانند نورآباد پیشگیری کند.» او تاکید کرده بود: «کمبود پزشک و نبود برنامهای برای پزشکان متخصص بومی اتفاقاتی، چون مرگ پرستو بخشی را رقم میزند.» همچنین قرار بود کمیتهای برای پیگیری و بررسی خودکشیها فعال شود. حال باید دید که نتایج این اقدامات چه میشود و آیا میتواند روند صعودی خودکشیها را کاهش دهد یا نه؟
سرعت گرفتن خودکشی کادر درمانبررسی توییتها و پیامهای تسلیت از سوی رئیس بیمارستان شریعتی و امیراعلم همه گویای این است که سمیرا آلسعیدی تا لحظه پیش از مرگ بهشدت کار میکرد و تا آخر عمر دست از درمان بیمارانش نکشیده است. پرسوجوها همچنین حاکی از این است که او بهشدت مهربان و خوشاخلاق بوده و همواره سعی در کمک به بیماران داشته است. با این حال سوال بسیاری از مردم این است که چرا یک پزشک که جایگاه مهمی در جامعه دارد، اینگونه زندگی را ترک میکند؟
سیدمحمد میرخانی، مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی میگوید: «چند سالی است خودکشی در کادر درمان به ویژه پزشکان زیاد شده است. این زیاد شدن نسبت به گذشته است و البته باید بگویم که در کشوری مانند آمریکا آمار خودکشی بالاتر است. با این حال مساله مهم این است که در جامعه کنونی ما شیب خودکشی افزایش یافته و حتی ممکن است در صورت اجرا نشدن پیشگیریهای ضروری، به زودی نرخ خودکشی ایران از سایر کشورها بیشتر شود.» او این مساله را با توجه به آمار خودکشی قطعی ۱۶ نفر در سال ۱۴۰۲ بیان میکند با تاکید بر این نکته که ممکن است آمارها از این عدد بیشتر باشد، اما سکوت خانوادهها و آبروداری مانع از اعلام خودکشی شود. میرخانی پدیده خودکشی را چند عاملی میداند و تاکید میکند: «هیچوقت نمیتوان گفت، یک نفر به چه علت اقدام به خودکشی کرده است. قطعا عوامل زیادی در این موضوع نقش دارند، اما بهطور کلی مسائلی در جامعه پزشکی وجود دارد که ممکن است تشدیدکننده عوامل شخصی فرد شود.»
تحقیر سیستماتیک«زمانی رشته پزشکی، رشته بسیار محبوبی بود و موقعیت مالی خوبی هم داشت. پزشک با مداوا کردن بیمار حس خوبی پیدا میکرد و از جایگاه مطلوبی بهرهمند میشد، اما متاسفانه در چند دهه اخیر مشکلات مالی بیشتر شده است. پزشکان معمولا به دلیل شرایط شغلی از نظر خانوادگی و عاطفی حساستر میشوند و از سوی دیگر بیداریهای مکرر فرد را بهشدت آسیبپذیر میکند.» میرخانی با بیان مهمترین عوامل تاثیرگذار روی خودکشی پزشکان میگوید: «یکی دیگر از عوامل، سختی کار است که وقتی با ناکامیهای پزشکی روبهرو شود، فرد را دچار ناراحتی عمیق میکند. از سوی دیگر بحث برخوردهای خشن بیمار و خانوادههای بیمار با پزشک است. چون موقعیت پزشکان در چند سال گذشته افت کرده است. در بسیاری مواقع خانواده خیلی از بیمارهایی که فوت کردند؛ پزشک را مقصر جلوه میدهند. خانواده بیمار معمولا بدون هیچ بررسی برخوردهای خشن نسبت به پزشک معالج اعمال میکنند. مواردی دیده شده که حتی به پزشکان حمله کردند یا آنها را با چاقو زدند. بهطور کلی میزان امنیت پزشکان پایین آمده است.»
او یکی دیگر از عوامل موثر بر حال کنونی پزشکان را محیط پادگانی بیمارستانها عنوان میکند: «این موضوع به خصوص در مورد رزیدنتها صدق میکند. آنها گاهی ۷۲ ساعت نمیتوانند بخوابند و این شرایط بهشدت خطرناک است. معمولا این شرایط آنها را دچار افسردگی میکند و نیاز به درمان دارند، اما گاهی وقتها این درمان به موقع انجام نمیشود. شاید باورش سخت باشد، اما یک پزشک ممکن است تنها فرصت خوابیدن و حمام رفتن را پیدا کند و بیشتر وقتها مشکلاتش لاینحل باقی میماند.» پیش از این، علی سلحشور، سرپرست اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی ایران هشدار داده بود: «این حجم از افسردگی میان پزشکان جوان بیسابقه است!» یک مطالعه در سال ۱۴۰۰ درباره وضعیت سلامتی رزیدنتهای در حال تحصیل در دانشگاههای علومپزشکی کشور نشان میدهد: «۲۳درصد از دستیاران پزشکی دارای افسردگی شدید تا بسیار شدید بودهاند. حدود ۲۵درصد از افراد اضطراب شدید تا بسیار شدید و نزدیک به ۳۴درصد از آنها استرس شدید تا بسیار شدید داشتهاند.»
میرخانی یکی دیگر از ریشههای اصلی این شرایط را دوران رزیدنتی میداند: «در سیستم سلامت و بهداشت ما تحقیر سیستماتیک وجود دارد. ساختار بهگونهای است که از رزیدنت بیگاری میکشند و او هم هیچ راه فراری ندارد. او نمیتواند کوچکترین مخالفتی با بالادستی خود داشته باشد چراکه طبق قراردادی که دارد ممکن است که پای ضامنها و وثیقهای که گذاشته، پیش کشیده شود؛ بنابراین ترجیح میدهد سکوت کند. به هر حال بیشتر این افراد امکان ازدواج ندارند و در یک محیط ناامن زندگی میکنند.» سعید بابایی، روانشناس با توجه به خودکشیهای اخیر پزشکان توصیه میکند: «هر چقدر ما شرایط خوبی داشته باشیم و از تمام اختلالها به دور باشیم مثل افسردگی و اضطراب، ممکن است حس ناکافی بودن ما را به پوچی برساند و تمام تروماهای دوران کودکی تاثیر مستقیم رویمان بگذارد.»
زندگی در اتاقهای محقرمیرخانی در ادامه عوامل تاثیرگذار روی حال کنونی جامعه پزشکی میگوید: «بسیاری از دانشجویان پزشکی برخلاف تصور عمومی در دوران گذراندن طرحشان در شهرستانها معمولا در اتاقهای محقر زندگی میکنند. شما ببینید چند عامل آنها را تحتتاثیر قرار داده است. پس وقتی همه این عوامل دست به دست هم میدهند برخی به پایان زندگی میاندیشند.»
میرخانی با تاکید بر این مساله که «خودکشی در دین ما اخلاقی و پسندیده نیست» یادآوری میکند: «افرادی که خودکشی میکنند در شرایط خاص روحی قرار میگیرند و آگاهی خود را به زندگی از دست میدهند و عملشان ناخودآگاهانه است؛ بنابراین این امر یاغیگری در برابر خدا یا کفر نیست.» اگر چه ممکن است این مساله به میان آید که پیش از این هم خیلی از رزیدنتها و پزشکان با این عوامل دستوپنجه نرم میکردند، با این حال میرخانی میگوید: «زمانی مردم برای پزشکان احترام زیادی قائل بودند، اما اکنون اقبال عمومی جامعه از دست رفته است. دیگر احترام پیشین خود را ندارند. ارتباط میان مردم و پزشکان نامناسب شده است و دلیل این امر به ساختار بهداشت کشور برمیگردد. هزینههای درمان بالا رفته است و بیمهها معمولا این هزینه را نمیپردازند و بیمار و پزشک رودرروی هم قرار میگیرند.» حال باید دید که مسوولان چه راهحلی برای برونرفت از شرایط کنونی دارند و چگونه میتوانند محیط پزشکان را امن کنند تا این اندازه تنها نباشند تا به جایی برسند که حتی از فرزند خود بگذرند و خود را بکشند.